عبادت های باطل!

گفتيم كه بندگي و اطاعت و عبادت ، تنها در برابر آفريدگار جهان شايسته و رواست و هر پرستشي نسبت به هر پديده يا انسان و موجودات ديگر، باطل است . اين عبادت هاي ناروا، بيشتر از راه جهالت ، يا دوري از هدايت هاي انبيا پيش مي آيد.
خداوند متعال در قرآن ، ضمن اشاره به انواع عبادت هاي ناروا و باطل ، آنها را بي دليل و بيهوده مي خواند و با دليل ، ردّ مي كند. از اين قبيل كه :
اگر بخاطر ياري جستن از ديگران ، سراغ غير خدا مي رويد، بدانيد كه همه قدرت ها از آن خداست : ((اّن القوة للّه جميعا)) اگر در پي عزّت يافتن هستيد، باز هم عزّت براي خدا و در دست خداست : ((فلله العزة جميعا))
اگر براي تأمين معاش و روزي هستيد. معبودهاي باطل كه مالك رزق شما نيستند: ((لا يملكون لكم رزقا)) اگر به اميد نفع يا ضرر، توسّط مبعودهاي ديگريد، آنان توان سود رساندن يا دفع زيان ندارند: ((ما لا يملك لكم ضرّا ولا نفعا)) اگر طاغوت ها را برتر از خود مي دانيد، بدانيد كه آنها هم بندگاني همچون شمايند: ((عباد اّمثالكم ))
اگر پرستش بت ها، روي تقليد از نياكان است ، آنان خود در گمراهي بودند: ((اّنتم وّابآوكم في ضلل مبين ))
اگر فكر مي كنيد در قيامت ، به فريادتان مي رسند، بدانيد كه آنها پرستش هاي شما را ناديده گرفته و با شما دشمن مي شوند:
((سيكفرون بعبادتهم ويكونون عليهم ضدّا)) اينان بدون جهت و بي دليل ، سراغ معبودهاي ديگر رفته اند و برهاني بر اين پرستش ندارند: ((ويعبدون من دون الله مالم ينزل به سلطنا))
هيچ چيز و هيچ كس جز خدا، لايق پرستش نيست . زيرا اين معبودهاي باطل ، يا وجود خارجي ندارند و ساخته ذهن اند، يا موجوداتي بي خاصيّت و ناتوانند، يا اگر كارآيي دارند، موقت و محدود و همراه با منّت ها و هوس ها و تحقيرهاست . پس در هر سه صورت ، شايسته نيستند كه انسان ، طوق بندگي آنها را به گردن اندازد. انسان در برابر هيچ مخلوقي ، به قيمت نافرماني خداوند، نبايد اطاعت و پرستش و فرمانبرداري كند.
امام جواد (ع) مي فرمايد: ((من اصغي الي ناطق فقد عبده )) هر كس به سخن كسي گوش دهد. او را پرستيده است !
پس اگر گوينده حق بگويد، بنده حقيم و اگر باطل بگويد، باطل را پرستيده ايم . و امام صادق (ع) در حديثي فرموده است :
((من اطاع مخلوقا في معصية الخالق فقد عبده )) هر كس با اطاعت از مخلوقي ، خالق را نافرماني كند، آن مخلوق را پرستيده است .
پس عبادت باطل ، تنها به پرستش سنگ و چوب و خورشيد و ستاره منحصر نيست . دل و جان سپردن به هر فكر و سخن و قدرت و حكومت غير الهي ، عبادت كردن ناروا است ، حتي پذيرش فرهنگ ضدّ الهي هم ، از عبادت هاي باطل بشمار مي رود.


[ دو شنبه 1 بهمن 1392 ] [ 12:0 ] [ مهدی مردانی مغانجوقي ]
[ ]

نماز مسافر

نماز، از واجبات بسيار مهمّي است كه در هيچ حال از انسان ساقط نيست ، حتي در مسافرت ، بيماري ، ميدان جنگ ، در حال غرق شدن و... البته بنا به شرايط خاص ّ، صورت هاي مختلفي به خود مي گيرد، ولي همواره بر انسان واجب است . يك مسلمان هنگام سفر و در طول راه هم بايد بر نمازهاي خويش مواظبت كند. در قطار، اتوبوس ، در سرما و گرما، در تنگي وقت و عجله ، نبايد نماز را سبك شمرد و اداي آن را به فراموشي سپرد. وقتي اتوبوس يا قطار، براي نماز يا صرف غذا نگه مي دارد، بايد شتافت و نماز را هم خواند. و اگر توقفي نكرد، از راننده خواست تا نگهدارد. شرايط نماز قصر مسافر، در مدّت مسافرت و در راه ، با هشت شرط، نمازهاي چهار ركعتي خود را بايد شكسته و قصر (دو ركعت ) بجا آورد: شرط اوّل : آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعي نباشد. شرط دوّم : آنكه از اوّل سفر، قصد هشت فرسخ را داشته باشد. شرط سوّم : آنكه در بين راه ، از قصد خود برنگردد. شرط چهارّم : آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ ، از وطن خود بگذرد، يا ده روز يا بيشتر در جايي بماند. شرط پنجم : آنكه براي كار حرام سفر نكند و سفرش ، سفر معصيت نباشد. شرط ششم : آنكه از صحرانشينان بيابان گرد نباشد. شرط هفتم : آنكه شغل او مسافرت نباشد. شرط هشتم : آنكه به حدّ ترخص ّ برسد. اقامت ده روز در مسافرت ، اگر انسان قصد ماندن ده روز تمام يا بيشتر در يكجا داشته باشد، بايد نمازهايش را تمام بخواند. اگر نيّت واقعي او، ماندن كمتر از ده روز است ، نمي تواند در ظاهر قصد ده روز كند و تمام بخواند. اگر قبل از تمام شدن ده روز، به دلايلي تصميم انسان عوض شد و تصميم به بازگشت گرفت ، روزهاي باقيمانده را هم بايد تمام بخواند. اگر كسي مسافرت كند و به وطن خود برود، هر چند كمتر از ده روز بماند، نمازهايش تمام است . مگر آنكه از وطن خود اعراض كرده و بنايش بر بازنگشتن باشد، كه حكم مسافر دارد. زادگاه انسان ، وطن اصلي اوست ، مگر آنكه از آنجا اعراض كند. محل ّ ديگري را هم كه انسان براي اقامت دائمي انتخاب مي كند، وطن غير اصلي او به حساب مي آيد. كسي كه در دو جا زندگي مي كند، هر دو جا وطن او محسوب مي شود. تا انسان ، قصد ماندن هميشگي در جايي غير از وطن اصلي نداشته باشد، وطن او حساب نمي شود، مگر آنكه بدون قصد ماندن ، آنقدر بماند كه مردم بگويند آنجا وطن اوست . كسي كه مسافرت ، شغل اوست (مثل رانندگان ، خلبانان و...) يا شغلش به گونه اي در ارتباط با سفر است كه همواره در تردّد و رفت و آمد است ، نمازهايش را بايد تمام بخواند. مسافر، در چهار جا مي تواند نمازش را هم شكسته وهم تمام بخواند: 1 مسجدالحرام ، 2 مسجدالنبي ، 3 مسجد كوفه ، 4 حرم سيدالشهداء و مسجد متّصل به حرم آن حضرت . در اين موارد، براي فيض بيشتر بردن از معنويات اين اماكن ، مسافر مجاز است نمازش را تمام بخواند.


[ پنج شنبه 2 بهمن 1392 ] [ 12:0 ] [ مهدی مردانی مغانجوقي ]
[ ]